اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رأساً برأس

نویسه گردانی: RʼSA BRʼS
رأساً برأس . [ رَءْ سَن ْب ِ رَءْس ْ ] (ع ق مرکب ) سربسر. (شرفنامه ٔ منیری ).
- رأساًبرأس کردن ؛ سربسر کردن : و مشاهیر قروم و صنادید شام و روم با ایشان از بیم قتال و بأس رأساًبرأس کرده . (تاریخ جهانگشای جوینی ). سلطان از اندیشه ٔ وخامت عاقبت لذت عافیت از دست ندهد و او رأساًبرأس کند. (تاریخ جهانگشای جوینی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.