اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رأس الجالوت

نویسه گردانی: RʼS ʼLJALWT
رأس الجالوت . [ رَءْ سُل ْ ] (ع اِ مرکب ) (از لفظ جلی ) سر بیوطنان . ازوطن راندگان . (یادداشت مرحوم دهخدا). || رئیس آوارگان . نقیب و رهبر اقلیت در هر کشوری .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
رأس الجالوت . [ رَءْ سُل ْ ](اِخ ) سر احبار جهودان . (از تفسیر ابوالفتوح رازی ).رئیس جلای وطن کنندگان از میهن هایشان به بیت المقدس . (از آثارالب...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.