رأس العین
نویسه گردانی:
RʼS ʼLʽYN
رأس العین . [ رَءْ سُل ْ ع َ ] (اِخ ) نام ناحیه ای است در انتهای شمالی لوا. از سمت شمال محدود است به دیار بکر و از سوی جنوب به «نفس دیر» و از سوی خاور به موصل و از سوی باختر به شهرستان حلب . مرکز آن شهری است همنام خود (رأس العین ). این ناحیه بسبب قرار گرفتن در مسیر رودخانه ٔ خابور و چندین رودخانه ٔ دیگر دارای زمینهای سبز وخرم و حاصلخیز است . محصول عمده ٔ آن گندم و جو و دیگر حبوب و انواع سبزی و میوه میباشد. در این ناحیه تربیت چهارپایان بویژه شتر و گوسفند معمول است و در حومه ٔ شهر 24 آبادی و یک قصبه ، آثار و باقیمانده ٔ بنای چند شهر خرابه وجود دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
رأس العین . [ رَءْ سُل ْ ع َ ] (اِخ ) راس عین . رأس عین . مؤلف المنجد گوید: شهری است در سوریه بر ساحل خابور، و آن را عیاض بن غنم به سال ...
رأس العین . [ رَءْ سُل ْ ع َ ] (اِخ ) دهی است در لبنان نزدیک شهر صور. (از اعلام المنجد).
رأس العین . [ رَءْ سُل ْ ع َ ] (اِخ ) نام پایگاهی است نظامی در مغرب (مراکش ). (از اعلام المنجد).
رأس العین . [ رَءْ سُل ْ ع َ ] (اِخ ) رأس عین . نام چند دهکده است در سوریه واقع در شهرستانهای ادلب و حمص و حماة و القلمون . (از اعلام المنجد...
رأس العین بومرزوق . [ رَءْ سُل ْ ع َ ن ِ م َ ] (اِخ ) جایگاهی است در جزایر جنوبی قسنطینه . (از اعلام المنجد).