ربات
نویسه گردانی:
RBAT
ربات . [ رَ ] (ع اِ) پشته و بلندی . (آنندراج ) (اقرب الموارد). ربا. رباة. ربی . پشته . تپه . کوه . کوه کوچک . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۸۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
رباط زنگ . [ رُ طِ زَ ] (اِخ ) دهی است از بخش بیارجمند شهرستان شاهرود. سکنه ٔ آن 50 تن . آب ده از یک رشته قنات تأمین میشود و فرآورده ٔ عمد...
رباط سنگ . [ رُ س َ ] (اِخ ) دهی است از بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه . سکنه ٔ آن 290 تن .آب ده از قنات و محصول عمده ٔ آن غلات و حبوب و خش...
رباط شور. [ رُ طِ ] (اِخ ) نام رباطی نزدیک نجف .(از بهار عجم ). و فعلاً آنرا خان شور نامند و در میان نجف بکربلا کنار راه اسفالته قرار دارد : آبی...
رباط عشق . [ رُ ع ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش اسفراین شهرستان بجنورد دارای 68 تن جمعیت . آب این ده از قنات تأمین میشود و فرآورده ٔ عمده ٔ آ...
قزل رباط. [ ق ِ زِ رُ ] (اِخ ) این قریه در محل جلولای قدیم واقع است . (یادداشت مؤلف ).
قرجه رباط. [ ق َ رَ ج َ رُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شقان بخش اسفراین شهرستان بجنورد واقع در 105 هزارگزی شمال باختری اسفراین و 9 هزارگزی ...
سرخ رباط. [ س ُ رُ ] (اِخ ) یکی از پنج بلوک راست پی است که در ارتفاع 2340 در سه فرسخی گردنه ٔ گدوک واقع است . رجوع به ترجمه ٔ سفرنامه ٔ ما...
رباطنمکی . [ رُ طِ ن َ م َ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان خرم آباد دارای 720 تن جمعیت . آب ده ازرودخانه خرم آباد تأمین میشود و فرآو...
رباط سفید. [ رُ س ِ ] (اِخ ) یا رسول آباد. یکی از دهات شاهکوروساور مازندران . رجوع به ماده ٔ رسول آباد در همین لغت نامه و ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازن...
رباط قزلق . [ رُ ق َ ل ِ ] (اِخ ) نام کاروانسرایی بوده در ده قزلق از دههای گرگان . رابینو گوید: قزلق قریه ای است مخروب و گردنه ای است در 1...