اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رباط

نویسه گردانی: RBAṬ
رباط. [ رَب ْ با ] (ع ص ) صیغه ٔ مبالغه از ربط. آنکه محکم می بندد. (از متن اللغة).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
قش رباط. [ق ُ رُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالارخ بخش کدکن ، سر راه مالرو نسر به حاجی آباد. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است ....
قزل رباط. [ ق ِ زِ رُ ] (اِخ ) این قریه در محل جلولای قدیم واقع است . (یادداشت مؤلف ).
رباط حفص . [ رُ طِ ح َ ] (اِخ ) نام محلی بین گرگان و آمل ، واقع در یک منزلی گرگان . رجوع به ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 209...
رباط زنگ . [ رُ طِ زَ ] (اِخ ) دهی است از بخش بیارجمند شهرستان شاهرود. سکنه ٔ آن 50 تن . آب ده از یک رشته قنات تأمین میشود و فرآورده ٔ عمد...
رباط خان . [ رُ طِ ] (اِخ ) دهی است از بخش طبس شهرستان فردوس دارای 160 تن جمعیت . آب ده از قنات و محصول عمده ٔ آن غلات و چغندر و گاورس ...
رباط سنگ . [ رُ س َ ] (اِخ ) دهی است از بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه . سکنه ٔ آن 290 تن .آب ده از قنات و محصول عمده ٔ آن غلات و حبوب و خش...
رباط شور. [ رُ طِ ] (اِخ ) نام رباطی نزدیک نجف .(از بهار عجم ). و فعلاً آنرا خان شور نامند و در میان نجف بکربلا کنار راه اسفالته قرار دارد : آبی...
رباط عشق . [ رُ ع ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش اسفراین شهرستان بجنورد دارای 68 تن جمعیت . آب این ده از قنات تأمین میشود و فرآورده ٔ عمده ٔ آ...
خان رباط. [ رُ ] (اِخ ) قریه ای است که بفاصله ٔ 41 هزارگزی در جنوب شبرغان ولایت مزارشریف واقع و بین خط 65 درجه و 55 دقیقه و 18 ثانیه ٔ طول ...
رباط تجر. [ رُ طِ ت َ ج َ ] (اِخ ) نام گردنه ای واقع در میان گرگان و شاهرود. رجوع به ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 111 شود.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۹ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.