رجعت
نویسه گردانی:
RJʽT
رجعت . [ رِ ع َ ] (ع اِمص ) رِجْعة. بازگشت . (ناظم الاطباء). و رجوع به رِجْعة و رَجْعت شود.
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
رجعت . [ رَ ع َ ] (از ع ، اِمص ) رَجْعة. بازگشت . (غیاث اللغات ). بمعنی بازگشت به کسر«ر» آمده ، بفتح «ر» فصیح تر است . (از کشاف اصطلاحات الفنون...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
رجعت کردن . [رِ ع َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ۞ مراجعت کردن . بازگشتن و واپس آمدن . (ناظم الاطباء). عودت کردن . برگشتن . بازگشتن . مراجعت کردن . مع...
رجعت خواستن . [ رِ ع َ خوا / خا ت َ ] (مص مرکب ) بازگشت خواستن . برگشت خواستن . طلب مراجعت و برگشت : از سر هستی دگر با شاهد عهد شباب رجعتی می...
رجعت فرمودن . [ رِ ع َ ف َ دَ ] (مص مرکب ) بازگشتن . برگشتن . مراجعت کردن . رجعت کردن . || بازگشتن بسوی زن مطلقه ٔ خود : لیک با ام الخبائث چ...