رحلت کردن
نویسه گردانی:
RḤLT KRDN
رحلت کردن . [ رِ ل َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کوچ کردن و رفتن و سفر کردن و راهی شدن . (ناظم الاطباء). || حرکت از این جهان بدان جهان . وفات کردن . مردن . (ناظم الاطباء). مجازاً، مردن . (یادداشت مؤلف ) : ناساخته رحلت باید کرد. (کلیله و دمنه ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.