رحمت
نویسه گردانی:
RḤMT
رحمت . [ رَ م َ ] (اِخ ) نام کوهی است متصل به جلگه ٔ مرودشت فارس که قصر معروف تخت جمشید در دامنه ٔ آن قرار دارد. (از جغرافیای غرب ایران ص 309).
واژه های همانند
۷۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
رحمت . [ رَ م َ ] (ع اِمص ) رَحْمة. مهربانی . (منتهی الارب ). مهربانی و مرحمت و شفقت . (ناظم الاطباء). مرحمت . شفقت . رأفت . (یادداشت مؤلف ). ...
ترجیح دادن کسی به دیگران با دادن پشتیبانی و نعمت.
اصطلاحی است در اشاره طعنه آمیز به مرگ کسی و خودِ مرگ نیز. ریغ در تداول عامه پلیدی و گُه است و رحمت که آمرزش و بخشایش و رحم و شفقت است. اشاره به ناگو...
قائد رحمت . [ ءِ دِ رَ م َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش زاغه ٔ شهرستان خرم آباد است . این دهستان در شمال خاوری بخش واقع و محدود است از شمال...
کوه رحمت . [ هَِ رَ م َ ] (اِخ ) نام کوهی است نزدیک به مکه ٔ معظمه . (برهان ). نام کوهی است نزدیک مکه ٔ معظمه که به تازی جبل الرحمة خوان...
تخت رحمت . [ ت َ ت ِ رَ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سرپوش صندوق عهد بود. این لفظ در زبان عبری بمعنی سرپوش و کنایه از پوشیدن و عفو گناه می...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
رحمت آباد. [ رَ م َ] (اِخ ) دهی از دهستان قمرود بخش مرکزی شهرستان قم .سکنه ٔ آن 170 تن . آب آن از قره چای . محصول عمده ٔ آن غلات و لبنیات ...
رحمت آباد. [ رَ م َ ] (اِخ ) دهی از بخش زرند شهرستان ساوه . سکنه ٔ آن 648 تن .آب آن از قنات . محصول عمده ٔ آن غلات و پنبه و چغندر قند و لبنی...
رحمت آباد. [ رَ م َ] (اِخ ) دهی از دهستان کوه پنج بخش مرکزی شهرستان سیرجان . سکنه ٔ آن 58 تن . آب آن از قنات . محصول عمده ٔ آن غلات و حبوب...