اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رحیل کردن

نویسه گردانی: RḤYL KRDN
رحیل کردن . [ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کوچ کردن . سفر کردن . رفتن . راهی شدن . روانه شدن :
رسید عید همایون و روزه کرد رحیل
بجام دار فلک روشنایی قندیل .

امیرمعزی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.