اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رخشنده شدن

نویسه گردانی: RḴŠNDH ŠDN
رخشنده شدن . [ رَ ش َ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رخشان شدن . تابان گشتن . تابناک شدن :
بگفتند یک با دگر آن سپاه
که زین شاه رخشنده شد تاج و گاه .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.