اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رخصت خواستن

نویسه گردانی: RḴṢT ḴWASTN
رخصت خواستن . [ رُ ص َ خوا / خا ت َ ] (مص مرکب ) اذن خواستن و دستوری خواستن . (ناظم الاطباء). اجازه طلبیدن . اجازت خواستن :
کز پی حج رخصتم خواهی ز شاه
کاین سفر دل را تمنا دیده ام .

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.