اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رخ فروختن

نویسه گردانی: RḴ FRWḴTN
رخ فروختن . [رُ ف ُ ت َ ] (مص مرکب ) مخفف رخ افروختن :
تو به بادام و پسته رخ مفروز
هیچ گنبد نگه ندارد گوز.

سنایی .


و رجوع به رخ افروختن و روی افروختن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.