رخنه گاه . [ رَ ن َ
/ ن ِ ] (اِ مرکب ) جای رخنه . قسمتی از دیوار حصار که در آن رخنه و شکافی پدید آید. (یادداشت مؤلف )
: به پیش اندر آرد بر آن رخنه گاه
همیدون پیاده همه کینه خواه .
فردوسی .
ز بهر عمارت در آن رخنه گاه
بسی مالشان داد جز برگ راه .
نظامی .
بنه چون درآرد بدان رخنه گاه
هوا نیز یابد در آن رخنه راه .
نظامی .
ستادند گردان آهن کلاه
چو سد سکندر در آن رخنه گاه .
عبداﷲ هاتفی (از آنندراج ).