اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رخنه گرفتن

نویسه گردانی: RḴNH GRFTN
رخنه گرفتن . [ رَ ن َ / ن ِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) بستن رخنه و سوراخ . بهم آوردن شکاف . ترمیم کردن خرابی و شکست . مرمت کردن شکاف و سوراخ :
گل به گلشن بسکه از اشکم فراوان شد کلیم
بلبل از گل رخنه ٔ دیوار بستان را گرفت .

کلیم کاشانی (ازارمغان آصفی ).


بستم دهان خصم به نرمی در این چمن
این رخنه را به پنبه گرفتم چو راه گوش .

مفید (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.