اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رخنه گشتن

نویسه گردانی: RḴNH GŠTN
رخنه گشتن . [ رَ ن َ / ن ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) سوراخ گشتن . سوراخ شدن . شکاف برداشتن . رخنه شدن :
زآن نکرد آهنگ شیر شرزه از بیم سنانش
رخنه گشتی چرخ و جستی برج شیر از آسمانش .

فرخی .


در عافیت آبادت از رخنه درآمد غم
پس رخنه چنان گشتی کآباد نخواهی شد.

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.