گفتگو درباره واژه گزارش تخلف رده زدن نویسه گردانی: RDH ZDN رده زدن . [ رَ دَ / دِ زَ دَ ] (مص مرکب ) صف کشیدن . به صف ایستادن . صف زدن : نگه کرد کیخسرو از پشت پیل رده آن سپه را زده بر دو میل . فردوسی .به جایی رسیدی که مرغ و دده زنند از بر تخت پیشت رده .فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود