اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رده کشیدن

نویسه گردانی: RDH KŠYDN
رده کشیدن . [ رَ دَ/ دِ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) رده برکشیدن . صف کشیدن . قطار ایستادن . در یک ردیف قرار گرفتن :
ز سغد اندرون تا به جیحون سپاه
کشیده رده پیش هیتال شاه .

فردوسی .


یکی خیمه زد پیش آتشکده
کشیدند لشکر ز هر سو رده .

فردوسی .


کشیده رده ایستاده سپاه
به روی سپهدارشان بدنگاه .

فردوسی .


کشیده رده ریدکان سرای
به رومی عمود و به چینی قبای .

اسدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.