گفتگو درباره واژه گزارش تخلف رذ نویسه گردانی: RḎ رذ. [ رَذذ ] (ع مص ) باریدن باران نرم و ریزه و یا باران پیوسته ٔ ریزه که به غبار ماند.(آنندراج ) (ناظم الاطباء). رَذاذ. (از اقرب الموارد). ۞ و رجوع به رَذاذ شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی میان رز میان رز. [ رَ ] (اِخ ) دهی است از بلوک آلیان دهستان ماسوله بخش مرکزی شهرستان فومن ، واقع در 2هزارگزی شمال شوسه ٔ فومن به ماسوله . با 164 ... هری رز هری رز. [ هََ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سام شهرستان ملایر که در 18هزارگزی جنوب شهر ملایر واقع و دارای 227 تن سکنه است . از چشمه مشروب... رز سفید این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. قباله رز این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. گارسیا گوتی رز گارسیا گوتی رز. [ رِ ] (اِخ ) ۞ آنتونیو. مصنف درام نویس اسپانیولی متولد در شیکلانا. وی درامهای رمانتیک دارد. (1813 - 1884 م .). چوب رز رز وود آبنوس هبن هبنس چوب رُز رُز وود. آبنوس. هبن هبنس انگلیسی: Rosewood عربی خشب الورد. ساسم. شیز. چوب رز از درختی پهن برگ به دست می آید که یکی از مرغوب ترین و محبوب ترین... افت ایجاد است طبع از دستگاه خودسری دختر رز فتنه ها می زاید از بی شوهری این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود