گفتگو درباره واژه گزارش تخلف رز نویسه گردانی: RZ رز. [ رُ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ گُل سرخ . گُل محمدی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به دو کلمه ٔ بالا شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه واژه معنی تاک رز تاک رز. [ ک ِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مو. درخت انگور. رز : تاک رزاز انگور شد گرامی وز بی هنری ماند بید رسوا. ناصرخسرو.|| شاخ رز. شاخه ٔ م... خون رز خون رز. [ ن ِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خون تاک . خون درخت انگور. کنایه از شراب انگوری باشد. (از برهان ) (آنندراج ) (از انجمن آرای ناصری... دشت رز دشت رز. [ دَ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بویراحمدی سرحدی بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان . سکنه 200 تن . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات ، میوه... هری رز هری رز. [ هََ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سام شهرستان ملایر که در 18هزارگزی جنوب شهر ملایر واقع و دارای 227 تن سکنه است . از چشمه مشروب... چوب رز رز وود آبنوس هبن هبنس چوب رُز رُز وود. آبنوس. هبن هبنس انگلیسی: Rosewood عربی خشب الورد. ساسم. شیز. چوب رز از درختی پهن برگ به دست می آید که یکی از مرغوب ترین و محبوب ترین... رزء رزء. [ رُزْءْ ] (ع اِ) مصیبت و آفت و آسیب . ج ، اَرْزاء. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). مصیبت بزرگ . پیش آمد بد. (فرهنگ فارسی معین ... رزء رزء. [ رُزْءْ ] (ع مص ) رسیدن از مالش چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): رزٔه رزءً و مَرْزِئةً؛ رسید از آن خیر را. و در حدیث سراقة: فلم ... رز بند این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. تله رز تله رز. [ ت َ ل َ / ل ِ رَ ] (اِ مرکب ) کرم البری . انگور جنگلی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به این دو کلمه و جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 2... چهل رز چهل رز. [ چ ِ هَِ رَ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان تیمور بخش حومه ٔ شهرستان محلات . در18هزارگزی جنوب محلات و 12هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ دلیجان... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴ ۳ ۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود