اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رز

نویسه گردانی: RZ
رز. [ رِزز ] (ع اِ) آوازی که از دور آید. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آوازی که از دور آید یا عام است . (منتهی الارب ). || آواز تندر. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). آواز رعد. (از اقرب الموارد). || بانگ شتر. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || حدث ، از آن است حدیث : من وجد فی بطنه رِزّاً فلینصرف و لیتوضاء. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). صدای شکم واز آن است حدیث : «من وجد...». (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
رذ. [ رَذذ ] (اِخ ) دیهی است در ماسبذان در نزدیکی بندنیجین . قبر مهدی خلیفه در این دیه است . (از معجم البلدان ). و رجوع به رذوالراق شود.
رض . [ رَ ] (علامت اختصاری ) رمز است از رضی اﷲ عنه . مخفف رضی اﷲ عنه در کتابت ، و رضی اﷲ عنه خوانده می شود. (یادداشت مؤلف ). رضی اﷲ عنه یا...
رض . [ رَض ض ] (ع اِ) خرمایی که بکوبند و از خسته [هسته ] پاک کرده در شیر تر نهند، یا عام است . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ا...
رض . [ رَض ض ] (ع مص ) کوفتن و ریزه کردن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خرد کردن . شکستن . (یادداشت مؤلف ). کو...
رض . [ رَ ضِن ْ ] (ع ص ) رجل رض ؛ مرد خشنود. ج ، رضون . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
غ-رض . [ غ َ ] (ع اِ) پیش بند شتر مانند تنگ زین را. ج ، غُروض ، اغراض . (منتهی الارب ) (آنندراج ). الغرض للرحل کالحزام للسرج . (اقرب الموارد)....
غ-رض . [ غ ُ ] (ع اِ) ج ِ غُرضة. (اقرب الموارد) (المنجد). غُرُض . (اقرب الموارد). رجوع به غرضة شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.