اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رزء

نویسه گردانی: RZʼ
رزء. [ رُزْءْ ] (ع مص ) رسیدن از مالش چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): رزٔه رزءً و مَرْزِئةً؛ رسید از آن خیر را. و در حدیث سراقة: فلم یَرْزَآنی شیئاً؛ ای لم یأخذا منی شیئاً. (منتهی الارب ). یافتن از مال خود خیری ، هرچه باشد، از آن است : «مارَزَاءَه زُبالاً»؛و زُبال چیزی را گویند که مور در دهان خود برد. (ازاقرب الموارد). رسیدن به خیری : رَزَءَ فلاناً رزءً ومَرْزِئةً. حدیث : فلم یَرْزَآنی شیئاً؛ ای لم یأخذا منی شیئاً. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). رسیدن خیری . (آنندراج ). || کم کردن چیزی را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). رزء چیزی ؛ کم کردن آنرا، همچون : ضَنَّت بشی ٔ ماکان یرزأها. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
تاک رز. [ ک ِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مو. درخت انگور. رز : تاک رزاز انگور شد گرامی وز بی هنری ماند بید رسوا. ناصرخسرو.|| شاخ رز. شاخه ٔ م...
میان رز. [ رَ ] (اِخ ) دهی است از بلوک آلیان دهستان ماسوله بخش مرکزی شهرستان فومن ، واقع در 2هزارگزی شمال شوسه ٔ فومن به ماسوله . با 164 ...
هری رز. [ هََ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سام شهرستان ملایر که در 18هزارگزی جنوب شهر ملایر واقع و دارای 227 تن سکنه است . از چشمه مشروب...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
گارسیا گوتی رز. [ رِ ] (اِخ ) ۞ آنتونیو. مصنف درام نویس اسپانیولی متولد در شیکلانا. وی درامهای رمانتیک دارد. (1813 - 1884 م .).
چوب رُز رُز وود. آبنوس. هبن هبنس انگلیسی: Rosewood عربی خشب الورد. ساسم. شیز. چوب رز از درختی پهن برگ به دست می آید که یکی از مرغوب ترین و محبوب ترین...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.