اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رزم آوردن

نویسه گردانی: RZM ʼAWRDN
رزم آوردن . [ رَ وَ دَ ] (مص مرکب ) جنگ کردن . رزم کردن . جنگیدن . نبرد کردن :
نباشد امیدم سرای دگر
نباید که رزم آورم با پدر.

فردوسی .


بر آنم میاور که عزم آورم
به هم پنجه ای باتو رزم آورم .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.