اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رزم افکن

نویسه گردانی: RZM ʼFKN
رزم افکن . [ رَ اَ ک َ ] (نف مرکب ) کنایه از جنگی و مبارز. رزم دیده . رزم خواه . رزم ساز. رزم یوز. (آنندراج ). غازی و مبارز. (ناظم الاطباء). رزمجو. رزمجوی . رزم آزموده . رزم آرا :
پسند آمدش گفت اینک سپاه
سواران رزم افکن و کینه خواه .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.