رستاخیز
نویسه گردانی:
RSTAḴYZ
رستاخیز. [ رِ ] (اِ مرکب ) رَستاخیز. (فرهنگ نظام ) (از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به رَستاخیز و رستخیز در همه ٔ معانی و فرهنگ نظام شود.
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
رستاخیز. [ رَ ] (اِ مرکب ) (از: رستا، رسته ، مُرده + خیز) رستخیز. برخاستن مردگان . بعث . (فرهنگ فارسی معین ). روز قیامت و محشر. (ناظم الاطباء). ...
رَستاخیز به باور برانگیخته شدن پس از مرگ اشاره میکند. در فارسی رست به معنی پیکر مرده است و معنی واژگانی رستاخیز (رست+آ+خیز) «برخاستن جسدها» است.[۱]
...
روز رستاخیز. [ زِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روزقیامت . روز حساب . روز شمار. رجوع به رستاخیز شود.
صبح رستاخیز. [ ص ُ ح ِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )بامداد قیامت . صبح محشر. رجوع به صبح رستخیز شود.
رستاخیز کردن . [ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بمجاز، فریاد کردن : دشمنان را به حال خود بگذارتا قیامت کنند رستاخیز. سعدی .و رجوع به رستاخیزشود.