اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رستگار شدن

نویسه گردانی: RSTGAR ŠDN
رستگار شدن . [ رَ ت َ / رَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ). فوز. (دهار). فلاح پیدا کردن . نجاح یافتن . فائز شدن . نجات یافتن . آزاد گشتن . خلاص شدن . (یادداشت مؤلف ). رها گشتن . خلاصی یافتن :
اندر این رسته راستکاری کن
تا در آن رسته رستگار شوی .

سنایی .


یکی از شما دو شود رستگار
خورد باده از دست وی شهریار.

نظامی .


راستی آور که شوی رستگار
راستی از تو ظفر از کردگار.

نظامی .


خزینه که با تست بر تست بار
چو دادی به دادن شوی رستگار.

نظامی .


خواهی که رستگار شوی راستکار باش
تا عیبجوی را نرسد بر تو مدخلی .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.