رستم . [ رُ ت َ ] (اِ) هر آدم شجاع و دلاوری که به رستم زال نسبت دهند. (ناظم الاطباء)
: ۞ بتر از کاهلی ندانم چیز
کاهلی کرد رستمان را حیز.
سنایی (حدیقةالحقیقه ص 73).
چنان سایه گسترد بر عالمی
که زالی نیندیشد از رستمی .
(بوستان ).
هر رئیسی خسروی هر کدخدایی بهمنی
هر جوانی رستمی افکنده در بازو کمان .
سعیدالدین سعید هروی .