اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رستم

نویسه گردانی: RSTM
رستم . [ رُ ت َ ] (اِخ ) نام برادر زادفرخ که سردار خسرو پرویز بود. (لغات ولف ) :
که پیچیده بد رستم از شهریار
به جای خود و تیغزن ده هزار.

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
رستم آباد. [ رُ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بهنام عرب بخش ورامین شهرستان تهران . سکنه ٔ آن 880 تن . آب آن از قنات . محصولات عمده ٔ آنجا غلات ...
رستم آباد. [ رُ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان یاطری بخش گرمسار شهرستان دماوند. سکنه ٔ آن 500 تن . آب آن از حبله رود. محصولات عمده ٔ آنجا غلات و...
رستم آباد. [ رُ ت َ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه همدان و کرمانشاه میان رحمت آباد وگلبداغ در 459هزارگزی تهران . (از یادداشت مؤلف ).
رستم آباد. [ رُ ت َ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه قزوین و رشت میان جومین وجمشیدآباد در 288هزارگزی تهران . (یادداشت مؤلف ).
رستم آباد. [ رُ ت َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای چهارگانه ٔ بخش رودبار شهرستان رشت . مرکز دهستان قصبه ٔ کلوزر است که در یکهزارگزی راه شوسه ...
رستم آباد. [ رُ ت َ] (اِخ ) دهی از دهستان اوزومدل بخش ورزقان شهرستان اهر. آب آن از چشمه . محصولات عمده غلات . صنایع دستی زنان جاجیم بافی ...
رستم آباد. [ رُ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان گنجگاه بخش سنجبد شهرستان خلخال . آب آن از چشمه . محصولات آنجا غلات و حبوب . (از فرهنگ جغرافیایی ا...
رستم آباد. [ رُ ت َ ] (اِخ ) دهی از بخش مهران شهرستان ایلام . سکنه ٔ آن 550 تن . آب آن از رودخانه ٔ کنجان چم . محصولات عمده غلات و مختصر لبن...
رستم آباد. [ رُ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کلیاتی بخش اسدآباد شهرستان همدان . سکنه ٔ آن 203 تن . آب آن از قنات . محصولات آنجا غلات و لبنیات ...
رستم آباد. [ رُ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان پیرتاج شهرستان بیجار. آب آن از چشمه . محصولات آنجا غلات و لبنیات . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۱۱ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.