اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رسن تابی

نویسه گردانی: RSN TABY
رسن تابی . [ رَ س َ ] (حامص مرکب ) عمل و شغل رسن تاب . (یادداشت مؤلف ). تابیدن ریسمان . رسن تابیدن . || کنایه از فکر بر اصل کردن برای هلاک یا تخریب کسی . (از آنندراج ) :
چرخ با آنکه سر مو ز حمل پشم تراست
به رسن تابی منصوروشان استاد است .

ملا طغرا (از آنندراج ).


و رجوع به رسن تاب و مترادفات کلمه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
چرخ رسن تابی . [ چ َ خ ِ رَ س َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چرخ نخ تابی . چرخ ریسمان تابی . رجوع به چرخ ریسمان تابی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.