اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رسن تافتن

نویسه گردانی: RSN TAFTN
رسن تافتن . [ رَ س َ ت َ ] (مص مرکب ) رسن تابیدن . ریسمان تافتن . (از آنندراج ). تعویه . (منتهی الارب ). عیل . (تاج المصادر بیهقی ). مَسْد. (دهار) (منتهی الارب ):
ز گور تا لب دوزخ بتافتم رسنی
زبهر بستن بار گناه بسیارم .

سوزنی .


|| کنایه از فکر بر اصل کردن برای هلاک یا تخریب کسی . (آنندراج ) :
خصمت آمد به ته دار ز رفعت طلبی
پدر چرخ برایش چه نکو تافت رسن .

ظهوری ترشیزی (از آنندراج ).


اترار؛ سخت تافتن رسن را. عَبْل ؛ رسن را تافتن . (منتهی الارب ). مَسْد؛ رسن نیک بتافتن . (دهار).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.