اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رشوه دادن

نویسه گردانی: RŠWH DʼDN
رشوه دادن . [ رِش ْ / رُش ْ وَ / وِ دَ ] (مص مرکب ) رشوت دادن . پاره دادن . (یادداشت مؤلف ) :
هرچه اندوختم این طایفه را رشوه دهم
بوکه در راه گروگان شدنم نگذارند.

خاقانی .


کعبه مرا رشوه داد شقه ٔ سبزش
تاننهم مکه را ورای صفاهان .

خاقانی .


خاقانی اگر رشوه دهد خال لبش را
ملک دو جهان خواهد و کمتر نپذیرد.

خاقانی .


گرگ چون رشوه داده بود ز پیش
جست حق القدوم خدمت خویش .

نظامی .


و رجوع به رشوت دادن و رشوت و رشوه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.