رصدی
نویسه گردانی:
RṢDY
رصدی . [ رَ ص َ ] (ص نسبی ، اِ) منسوب به رصد. (یادداشت مؤلف ). راهدار و محافظ راه . || باجگیر. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). || عالم هیأت . رصدکننده . راصد. (فرهنگ فارسی معین ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
اصطرلاب رصدی . [ اُ طُ ب ِ رَ ص َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از اقسام اصطرلاب است . رجوع به اسطرلاب شود.
رسدی . [ رَ س َ ] (ص نسبی ) منسوب به رسد. رجوع به رسد شود. || (اِ) دانه و حبه . (ناظم الاطباء). || نیمه ٔ مساوی و نصف . (ناظم الاطباء).