رضا
نویسه گردانی:
RḌA
رضا. [ رِ ] (اِخ ) یا رضای اصفهانی ، میرزاسیدرضا. از سادات حسینی اصفهان و در کمال زهد و تقوی بسیار خوش صحبت بود. در عهد شاه سلطان حسین به منصب نقابت منصوب و هم در آن زمان به اجدادش محشور شد و گاهی شعر می گفت ، این دو بیت از او مسموع و ثبت شد:
هرگه که چشم مست ترا یاد می کنم
خاموش می نشینم و فریاد می کنم .
اشکم ببین ز دیده ٔ بیتاب می رود
تا چشم کار می کند این آب می رود.
(از آتشکده ٔ آذر چ شهیدی ص 181). و رجوع به فرهنگ سخنوران و نگارستان سخن ص 32 شود.
واژه های همانند
۱۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
امام هشتم شیعیان ابوالحسن علی بن موسی الرض ، ملقب به «رضا» امام هشتم شیعیان دوازده امامی که وی را با عنوان امام رضا یاد میکنند. پدر او ابوالحسن موسی ...
رضا کردن . [ رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خاطرجمع کردن . || شادمان و خوشدل کردن . (از ناظم الاطباء). خشنود کردن . راضی کردن . (یادداشت مؤلف ) : فرز...
مشهد رضا. [ م َ هََ دِ رِ ] (اِخ ) مشهد رضوی . رجوع به مشهد شود.
یوسف رضا. [ س ِ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهنام سوخته ٔ بخش ورامین شهرستان تهران ، واقع در 5هزارگزی شمال خاور ورامین و 40هزارگزی شمالی ...
رضا گروس . [ رِ گ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. سکنه 120 تن . آب آن از چشمه و رود گاماسیاب . محصول آنجا غلات و...
روبه رضا. [ ب ِ زِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قائد رحمت بخش زاغه از شهرستان خرم آباد واقع در 13هزارگزی شمال غربی زاغه و 5هزارگزی غرب راه ...
شاه رضا. [ رِ ] (اِخ ) یکی از القاب امام هشتم علی بن موسی الرضا علیه السلام است . رجوع به رضا... شود.
شاه رضا. [ رِ ] (اِخ ) نام سرسلسله ٔ دودمان پهلوی . رجوع به رضاشاه ... شود.