اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رضا

نویسه گردانی: RḌA
رضا. [ رِ ](اِخ ) یا رضای شیرازی ، حکیم شاه رضا. معاصر اکبرشاه بود و سفری به هند کرد و در آنجا می زیست و همانجا درگذشت . زیاده بر این از حالش معلوم نیست . از اوست :
سلطان به جهان پرده سرایی زد و رفت
درویش به دهر پشت پایی زد و رفت
القصه به هر دو روز در گلشن عمر
مرغی به سر شاخ نوایی زد و رفت .

#


ای سالک راه خانه سوزی می کن
وز شعله ٔ آن جهان فروزی می کن
بر عمر چه مقدار که امّیدت هست
درخورد همان کوشش روزی می کن .

(از ریاض العارفین ص 195).


و رجوع به فارسنامه ٔ ناصری ج 2 ص 147 و فرهنگ سخنوران شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
رضع. [ رَ ض ِ ] (ع اِ) رَضَع. رِضَع. به معنی رَضَع است . (از ناظم الاطباء). اسم است از رَضُعَ. (از اقرب الموارد). رجوع به رَضَع. در معنی اسمی...
رضع. [ رَ ض َ ] (ع اِ) رَضَع. رَضِع. به معنی رَضَع است . (از منتهی الارب ). رجوع به رَضَع شود.
رضع. [ رُ ض ُ ] (ع ص ) ج ِ رضیع. (از ناظم الاطباء). رجوع به رضیع شود. || ج ِ رَضِع. (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به رَضِع شود.
رضع. [ رُض ْ ض َ ] (ع ص ) ج ِ راضع. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به راضع شود.
« قبلی ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ صفحه ۱۲ از ۱۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.