رضا
نویسه گردانی:
RḌA
رضا. [ رِ ] (اِخ ) یا رضای طهرانی ، آقا محمدرضا، خواهرزاده ٔ امیدی .از گویندگان قرن دهم هجری بود. رجوع به عرفات العاشقین نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ ملک و فرهنگ سخنوران شود.
واژه های همانند
۱۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
رضا. [ رِ ](اِخ ) یا رضای شیرازی ، حکیم شاه رضا. معاصر اکبرشاه بود و سفری به هند کرد و در آنجا می زیست و همانجا درگذشت . زیاده بر این از حالش ...
رضا. [ رِ ] (اِخ ) یا رضای شیرازی ، میرزا محمدرضا. از نویسندگان ایلخان فارس و از گویندگان بود. رجوع به مرآة الفصاحة (حرف «ر») و فرهنگ سخنوران...
رضا. [ رِ ] (اِخ ) لقب امام هشتم حضرت علی بن موسی بن محمدبن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیه و علی آبائه آلاف التحیة و الثناء. (ناظم...
رضا. [رِ ] (اِخ ) یا رضا قاجار، محمدرضامیرزا فرزند فتحعلی شاه قاجار. از گویندگان قرن سیزدهم هجری بود. رجوع به بستان السیاحة ص 413 و 414 و فرهن...
رضا. [ رِ ] (اِخ ) یا رضای قزوینی ، میرزا رضا. از گویندگان و ندیمان شاه عباس بود. رباعی زیر او راست :آنم که ضعیف و خسته تن می آیم جان بسته ...
رضا. [ رِ ] (اِخ ) یا رضای قمشه ای ، آقا محمدرضا (متوفای 1306 هَ . ق .). از گویندگان متأخر بود. رجوع به فرهنگ سخنوران و طرائق الحقائق ج 3 ص 2...
رضا. [ رِ ] (اِخ ) یا رضای قمی ، میرزا محمدرضا خلف آقا رضی وزیر قم . از گویندگان قرن یازدهم هَ . ق . بود. رجوع به تذکره ٔ نصرآبادی ص 112 و رو...
رضا. [ رِ ] (اِخ ) یا رضا کازرونی ، حاج میرزا محمدرضا ملقب به «صدرالسادات ». از گویندگان قرن سیزدهم هجری بود. رجوع به مرآة الفصاحة (حرف «ر»)...
رضا. [ رِ ] (اِخ ) یا رضای لاهیجانی ، رضا شکر. وطنش لاهیجان است . شکرشکن و شیرین بیان بود. او راست :بیابان بلا خاری نداردکه از دامان من تاری...
رضا. [ رِ ] (اِخ ) محمدرضاپاشا یا رضاپاشا تبریزی . رجوع به رضاپاشا (محمدرضاپاشا) شود.