رضا
نویسه گردانی:
RḌA
رضا. [ رِ ] (اِخ ) میرزا رضای کرمانی که ناصرالدین شاه را در روز جمعه هفدهم ذیقعده ٔ سال 1313 هَ . ق . در حرم حضرت عبدالعظیم به ضرب شش لول کشت ، پسر ملا حسین عقدایی و از مریدان متعصب سیدجمال الدین افغانی بود. وی اهل کرمان بود و در تهران به شغل دستفروشی اشتغال داشت و سالها به تهمت دروغ بابی بودن در سیاه چالها محبوس بود. تفصیل احوال او و علل و اسبابی که وی را به قتل ناصرالدین شاه برانگیخت در ضمن بازجویی بوسیله ٔ خود و بستگان او بیان شده که همگی در روزنامه ٔ هفتگی صور اسرافیل از شماره ٔ 9 مورخه ٔ 28 جمادی الاَّخر 1325 هَ . ق . تا شماره ٔ 17 مورخه ٔ 24 شوال همان سال چاپ شده است و قسمت استنطاق خود او نیز تماماً در تاریخ بیداری ایران تألیف مرحوم میرزا کاظم کرمانی و ترجمه ٔ انگلیسی آن در کتاب «انقلاب ایران » تألیف ادوارد براون چاپ گردیده است . دو ماه و اندی پس ازجلوس مظفرالدین شاه به تخت سلطنت میرزا رضا را در صبح روز پنجشنبه دوم ماه ربیعالاول سال 1314 هَ . ق . درمیدان مشق طهران به دار آویختند و دو سه روز همچنان به دار بود و مردم از همه جا به تماشا می آمدند و بامراقبت قراولان از فاصله ٔ معین بدان نگاه می کردند. مجلس ترحیم و چله برای وی نشد. تنها شب چهلم و سالگرداو حاجی شیخ هادی نجم آبادی با دو سه نفر مخفیانه مجلسی ترتیب داد. میرزا رضا پسری به نام تقی داشت که پس از مرگ پدر در دکان نانوایی تفتونی شاطری می کرد و مردم دسته دسته بدانجا آمده و او را بنام پسر قاتل شاه شهید به یکدیگر نشان می دادند. (از وفیات معاصرین بقلم محمد قزوینی ، مجله ٔ یادرگار سال 3 شماره ٔ 10).
واژه های همانند
۱۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
رضا. [ رِ ](اِخ ) یا رضای شیرازی ، حکیم شاه رضا. معاصر اکبرشاه بود و سفری به هند کرد و در آنجا می زیست و همانجا درگذشت . زیاده بر این از حالش ...
رضا. [ رِ ] (اِخ ) یا رضای شیرازی ، میرزا محمدرضا. از نویسندگان ایلخان فارس و از گویندگان بود. رجوع به مرآة الفصاحة (حرف «ر») و فرهنگ سخنوران...
رضا. [ رِ ] (اِخ ) یا رضای طهرانی ، آقا محمدرضا، خواهرزاده ٔ امیدی .از گویندگان قرن دهم هجری بود. رجوع به عرفات العاشقین نسخه ٔ خطی کتابخانه...
رضا. [ رِ ] (اِخ ) لقب امام هشتم حضرت علی بن موسی بن محمدبن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیه و علی آبائه آلاف التحیة و الثناء. (ناظم...
رضا. [رِ ] (اِخ ) یا رضا قاجار، محمدرضامیرزا فرزند فتحعلی شاه قاجار. از گویندگان قرن سیزدهم هجری بود. رجوع به بستان السیاحة ص 413 و 414 و فرهن...
رضا. [ رِ ] (اِخ ) یا رضای قزوینی ، میرزا رضا. از گویندگان و ندیمان شاه عباس بود. رباعی زیر او راست :آنم که ضعیف و خسته تن می آیم جان بسته ...
رضا. [ رِ ] (اِخ ) یا رضای قمشه ای ، آقا محمدرضا (متوفای 1306 هَ . ق .). از گویندگان متأخر بود. رجوع به فرهنگ سخنوران و طرائق الحقائق ج 3 ص 2...
رضا. [ رِ ] (اِخ ) یا رضای قمی ، میرزا محمدرضا خلف آقا رضی وزیر قم . از گویندگان قرن یازدهم هَ . ق . بود. رجوع به تذکره ٔ نصرآبادی ص 112 و رو...
رضا. [ رِ ] (اِخ ) یا رضا کازرونی ، حاج میرزا محمدرضا ملقب به «صدرالسادات ». از گویندگان قرن سیزدهم هجری بود. رجوع به مرآة الفصاحة (حرف «ر»)...
رضا. [ رِ ] (اِخ ) یا رضای لاهیجانی ، رضا شکر. وطنش لاهیجان است . شکرشکن و شیرین بیان بود. او راست :بیابان بلا خاری نداردکه از دامان من تاری...