اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رضاع

نویسه گردانی: RḌAʽ
رضاع . [ رُض ْ ضا ] (ع ص ) ج ِ راضِع. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به راضع شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
رضاع . [ رَ ] (ع مص ) رِضاع . مکیدن کودک شیر مادر را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مکیدن شیرخوار شیر مادر را در دوران ش...
رضاع . [ رِ ] (ع مص ) مراضعة. (یادداشت مؤلف ). مصدر به معنی مراضعه است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بچه را به دایه دادن . (از ناظم ...
رضاع . [ رَض ْ ضا ] (ع ص ) بخیل ناکس . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
هم رضاع . [ هََ رِ ] (ص مرکب ) دو کودک که با هم شیر خورند از یک دایه : من و سایه هم زانو و همنشینی من و ناله همکاسه و هم رضاعی .خاقانی .
رضعاء. [ رُ ض َ ] (ع ص ) ج ِ رضیع. (ناظم الاطباء) (دهار). رجوع به رضیع شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.