اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رطل گرفتن

نویسه گردانی: RṬL GRFTN
رطل گرفتن . [ رَ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب )کنایه از شراب خوردن . (یادداشت مؤلف ) :
خواهی تا توبه کرده رطل بگیرد
زخمه ٔ غوش ترا بفندق تر گیر ۞ .

عماره ٔ مروزی .


می خور که هر که آخر کار جهان بدید
از غم سبک بر آمد و رطل گران گرفت .

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.