اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رعشه افتادن

نویسه گردانی: RʽŠH ʼFTADN
رعشه افتادن . [ رَ ش َ / ش ِ اُ دَ ] (مص مرکب ) لرزه دست دادن . لرزش دست دادن . لرزه عارض شدن . لرزه افتادن بر :
همچنان غافل از مرگم گرچه از موی سفید
دررگ جان رعشه چون شمع سحر افتاده است .

صائب (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.