اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رعة

نویسه گردانی:
رعة. [ رِ ع َ ] (ع اِمص ، اِ) پرهیزگاری . (ناظم الاطباء): ریعة؛ پرهیزگاری . (منتهی الارب ). پرهیزگار شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || قربانی که به مکه فرستند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || خوبی هیأت و زشتی آن (از اضداد است ). (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || حالت . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). حالت و شأن تقول : فلان حسن الرعة او سیی ٔ الرعة. (از المنجد). شأن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۸۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
راه شاهی بالا. [ ی ِ ] (اِخ ) نام یکی از بلوکهای ناحیه ٔ لاهیجان در گیلان است و 2هزارتن خانوار دارد. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 271).
قلعه راه پونه . [ ق َ ع َ ن ِ ](اِخ ) دهی است از دهستان مال اسد بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد، واقع در 6هزارگزی جنوب خاوری چقلوندی و 6هزارگ...
خون راه افتادن . [ اُ دَ ] (مص مرکب ) جنگ و نزاع برپا خاستن . خونریزی واقع شدن .
کار راه انداختن . [ اَ ت َ ] (مص مرکب ) کار راندن . انجام دادن کار.
کَهکِشان راهِ شیری، نوار شیری‌رنگی است که در شب‌های تیره در نواحی بدون آلودگی نوری در آسمان دیده می‌شود. این نوار در حقیقت مکان هندسی ستارگان تشکیل‌ده...
راه شاهی پایین . [ ی ِ ] (اِخ ) نام یکی از بلوکهای ناحیه ٔ لاهیجان در گیلان است و دارای 3هزار تن خانوار میباشد. این بلوک در شمال لاهیجان ...
خون راه انداختن . [ اَ ت َ ] (مص مرکب ) سخت جنگ و غوغا کردن . جدال و نزاعی سخت ایجاد کردن . سخت بنزاع و جدال برخاستن : اگر بداند فلان کار ...
خار در راه شکستن . [ دَ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) محافظت کردن . (آنندراج ) (برهان قاطع) : مرا تا خار در ره می شکستی کمان در کار ده ده می شکستی ...
خار در راه نهادن . [ دَ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) کار مشکل پیش نهادن . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (مجموعه ٔ مترادفات ).
چشم بر راه داشتن . [ چ َ / چ ِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) منتظر شدن و ناشکیبا و بی صبر بودن . (ناظم الاطباء).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.