رغم
نویسه گردانی:
RḠM
رغم . [رَ ] (ع اِ) پوست . (ناظم الاطباء). ظرف . مقابل خالص .خیک روغن که آن را بیرون کرده باشند: این خیک رغم دررفته پانزده من روغن خالص دارد. (یادداشت مؤلف ).
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
رقم کشیدن . [ رَ ق َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) نوشتن . نگاشتن . (ناظم الاطباء) (از یادداشت مؤلف ) : خانه ٔ دل سبیل کن بر می رقم لایباع بر در...
گرفتن رقم . [ گ ِ رِ ت َ ن ِ رَ ق َ ] (مص مرکب ) منقش شدن آن . (آنندراج ). نقش بستن . نوشته شدن : چو من به چرب زبانی سخن کنم تحریرز چربی س...