اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رفان

نویسه گردانی: RFAN
رفان . [ رِ ] (ع اِ) باران سست قطره . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
رفان . [ رَ ] (اِ) زعفران و کرکم . (ناظم الاطباء). زعفران . (از شعوری ج 2 ورق 20). || شفیع و میانجی . (ناظم الاطباء). در نسخه ٔ وفایی به تشدی...
رفان . [ رَف ْ فا ] (اِ) رَفان . رجوع به رَفان شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
محمد رضاطاهر خرم آبادی
۱۳۸۸/۱۱/۰۴ Iran
0
0

مثال شعر:
یادم آمد ز صفائی که از این باغ برفت
اشک بر گونه فرو ریخت به کردار رفان


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.