اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رفو زدن

نویسه گردانی: RFW ZDN
رفو زدن . [ رَ / رُ زَ دَ ] (مص مرکب ) رفو کردن . اصلاح و مرمت کردن دریده و رفته ٔ جامه یا پارچه را :
به چاک رفته ز دست جنون سوی دامن
به غیر سوزن مژگان که زد رفو گستاخ .

واله ٔ هروی (از آنندراج ).


هر چند رفو زدیم شد چاک
این سینه همه به دوختن رفت .

ملا حیاتی گیلانی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.