اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رقعه دوختن

نویسه گردانی: RQʽH DWḴTN
رقعه دوختن . [ رُ ع َ / ع ِ ت َ ] (مص مرکب ) پیوندکردن . (از آنندراج ). وصله بر جامه زدن :
چند به شب در سماع جامه دریدن ز شوق
روز دگر بامداد رقعه بر آن دوختن .

سعدی .


هم رقعه دوختن به و الزام کنج صبر
کز بهر جامه رقعه برخواجگان نبشت .

سعدی .


دو صد رقعه بالای هم دوخته .
چو حراق خود در میان سوخته .

سعدی (بوستان ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.