گفتگو درباره واژه گزارش تخلف رمنده نویسه گردانی: RMNDH رمنده . [ رَ م َ دَ / دِ ] (نف ) رم کننده . آنچه یا آنکه خوی رمیدن دارد. جانور رموک : اوابد؛رمندگان . (ربنجنی ). رجوع به رمیدن شود : رمنده ددان را همه بنگریدسیه گوش و یوز از میان برگزید.فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود