اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رنج باریک

نویسه گردانی: RNJ BARYK
رنج باریک . [ رَ ج ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از مرض دق باشد. (برهان قاطع). بیماری باریک . (مهذب الاسماء) (آنندراج ). تب دق . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تب سل . ذبول . (یادداشت مؤلف ) :
به طنبور غم دور و نزدیک را
ز تارش دوا رنج باریک را.

ظهوری (از آنندراج ).


هست ارچه دوای رنج باریک محال
تارش به مسیحانفسی کرده علاج .

ظهوری .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.