اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رنج برده

نویسه گردانی: RNJ BRDH
رنج برده . [ رَ ب ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مشقت و محنت دیده . زحمت کشیده . صدمه و آسیب دیده . سختی و تعب آزموده :
چنین گفت رستم که ای مهتران
جهان دیده و رنج برده سران .

فردوسی .


- رنج نابرده ؛ زحمت نکشیده . مشقت و تعب ندیده . سختی و محنت نیازموده :
چرا اسب در خوید بگذاشتی
بر رنج نابرده برداشتی .

فردوسی .


- نابرده رنج . رجوع به ترکیب قبل شود :
به رنج اندر است ای خردمند گنج
نیابد کسی گنج ، نابرده رنج .

فردوسی .


نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.