اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رنگ بردن

نویسه گردانی: RNG BRDN
رنگ بردن . [ رَ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) رنگ اصلی چیزی را زایل ساختن . چیزی را از رنگ اصلی بگردانیدن . تغییر دادن و دگرگون ساختن رنگ چیزی . رنگ برداشتن :
هزار آفرین بر می سرخ باد
که از روی ما رنگ خجلت ببرد.

صائب (از بهار عجم ).


|| با ترسانیدن و بیم دادن رنگ از چهره ٔ کسی زایل کردن :
چنان در راه غارت پی فشردند
که رنگ هندیان را نیز بردند.

حکیم زلالی (از بهار عجم ).


آنکه گر صدمه ٔ قهرش متلاشی گردد
از رخ خصم برد هیبت او رنگ عذار.

علی قلی بیک خراسانی (از بهار عجم ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.