اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رنگ برکردن

نویسه گردانی: RNG BRKRDN
رنگ برکردن .[ رَ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رنگ روشن کردن ، نظیر آتش برکردن . (از آنندراج ). تدبیر و چاره اندیشیدن ، و هرساعت به رنگ و شکلی تازه خود را نمودن :
چو من درهر لباسی می شناسم شیوه ٔ او را
بهر ساعت چرا برمی کند آن لاله رو رنگی .

وحید (از آنندراج ).


گاه مستم از نگاه و گاه مخمورم به ناز
اول عشق است رنگی هر زمان برمی کنم .

نادم گیلانی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.