اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رنگ بست

نویسه گردانی: RNG BST
رنگ بست . [ رَ ب َ ] (ن مف مرکب ) کنایه از رنگ برقرار و بی تغیر باشد. (برهان قاطع). کنایه از رنگ ثابت و پایدار است و بعضی گویند رنگ قراری که زود نرود بلکه به آفتاب نشستن و شستن هم چندان کم نگردد. (بهار عجم ). || ثابت رنگ . در بیت اول و سوم از شواهد زیر به معنی پایدار و برقرار مطلق ، و در بیت دوم بمعنی ثابت رنگ آمده ، ولی صاحب بهار عجم و آنندراج همه ٔ این ابیات را برای «رنگ ثابت » شاهد آورده اند :
فقیرانه کشکول دارد به دست
ولیکن پر از نعمت رنگ بست .

طغرا (در تعریف رباب از آنندراج ).


بر خویش گرچه بسته خزان رنگی از غمت
خون در دلش ز رشک رخ رنگ بست ماست .

ظهوری (از آنندراج ).


سیاه مستی من رنگ بست افتاده ست
خمار صبح ندارد می شبانه ٔ من .

صائب (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۴ ثانیه
رنگ بست کردن . [ رَ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) با چاره و حیله ای رنگ را ثابت کردن . داخل کردن دوایی یا رنگی در رنگهای جامه یا فرش تا رنگ ثا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.