اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رواغ

نویسه گردانی: RWʼḠ
رواغ . [ رَ ] (ع اِمص ) پویه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اسم است از مصدررَوغ و رَوَغان . (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). رجوع به روغ و روغان شود. || فراوانی . خصب . (از معجم متن اللغة). ریاغ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). رجوع به ریاغ شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
رواق. یا "در‌بن" (ا)، (زبان مازنی)، ایوانی جلوی خانه.
تنگ رواق . [ ت َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بویراحمد سرحدی است که در بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ ج...
هفت رواق . [ هََرَ ] (اِ مرکب ) کنایت از هفت آسمان است : وین هفت رواق زیر پرده آخر به گزاف نیست کرده .نظامی .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
پنجم رواق . [ پ َ ج ُ رِ ] (اِ مرکب ) کنایه از آسمان پنجم است که فلک مریخ باشد. (برهان قاطع). سپهر پنجم . (فرهنگ رشیدی ).
رواق مسیح . [ رِ ق ِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه است از فلک چهارم . (غیاث اللغات ) (از آنندراج ). چه بر طبق افسانه های مذهبی وی بدا...
اصحاب رواق . [ اَ ب ِ رِ ] (اِخ ) اهل مظال . اهل مظلة. رجوع به اصحاب مظله شود.
رواق بیستون . [ رِ ق ِ س ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است . (برهان قاطع) (آنندراج ).
رواق سیمگون . [ رِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آسمان . (ناظم الاطباء).
سائس پنجم رواق . [ ءِ س ِ پ َ ج ُ رِ ] (اِخ ) کنایه از کوکب مریخ چه او در فلک پنجم است . (برهان ) (آنندراج ) (شرفنامه ٔ منیری ) : ای سئیس مر...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.